به گزارش مشرق، مسئله نفوذ سابقه تاریخی دارد و به اشکال مختلفی صورت میگیرد بعضی از شیوههای نفوذ بسیار غیر انسانی است و در واقع خیانت بزرگی محسوب میشود ؛ بر اساس اسناد در جامعه بین المللی بحث نفوذ قابل طرح است، حتی بر اساس اسنادی که از اعترافات خود این افراد تهیه شده است نفوذ و تاثیرات آن بر جوامع مختلف قابل رصد می باشد زیرا نفوذ امکان موثری را برای قدرتهای سلطهگر ایجاد میکند تا بتوانند منویات خود را به صورت غیر مستقیم بر جامعه اعمال کنند.جامعه ایران یکی از جوامعی است که در ادوار مختلف تاریخی در معرض نفوذ اجانب قرار داشته است.
دوره های نفوذ در جامعه ایران
1. نفوذ در جامعه ایران از دوران پایانی قاجار آغاز میشود دورانی که سازمانهای مخفی سعی میکنند به شکل سازمان یافته عناصر موثر سیاسی را در قالبهای تشکیلاتی ترتیب دهند و آنها را در مسیر منویات کشورهای سلطهگر سوق دهند. این کار فقط در قالب سازمانهای مخفی صورت میگرفت.
2. در دوران پهلوی شکلهای نفوذ متفاوت میشود و به مرور زمان نوع نفوذ را کاملا تغییر دادند و این جریان را به اشکال منتوعتری انجام دادند. برای مثال یکی از انواع غیر انسانی نفوذ بحث تغییر دین بود افرادی به اسلام تغییر دین داده و ظاهرا مسلمان میشدند و به تدریج که در محافل اسلامی جایگاهی پیدا میکردند خود را به عنوان یک مسلمان موثر جا میزدند تا از این طریق منویات استکبار را دنبال کنند.مسلمانان با این مقوله کمی بیگانه هستند چرا که مجامع اسلامی هرگز چنین کاری را در مورد سایر ادیان دنبال نمیکنند نمونه چنین کاری را در تاریخ نداریم که مثلا یک مسلمان در دین مسیحیت یا یهودیت نفوذ کرده و توانسته باشد در آن دین به درجات بالایی دست پیدا کند و به عنوان یک مسلمان در قالب یک یهودی یا مسیحی به دین یهودیت یا مسیحیت ضربه بزند.اما عکس این جریان بارها اتفاق افتاده است منابع متعددی این مطلب را تایید میکند این مسئله در ایران به خصوص در عصر پهلوی امر بارزی است اعترافات افراد جدید الاسلام نیز موید دیگری بر این نوع از نفوذ است.در دوران کمال پاشا در ترکیه نیز همین پدیده تحت عنوان "دونمه" واقع شد در زبان ترکی دونمه به معنای کسانی است که برمیگردند، در ترکیه عدهای یهودی خود را به هیبت مسلمانان درمیآورند و از همین طریق موفق میشوند ضربات جدی به جامعه ترکیه وارد کنند.
3. بهترین شرایط برای نفوذ دورانی بوده که استکبار به لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بر ایران تسلط داشته است، این ادعایی که میگویند اگر بعضی از یهودیها ظاهرا مسلمان شدند به لحاظ نگرانی از فشارهای جامعه ایرانی بوده کاملا خلاف واقع است چرا که در دوران پهلوی آنها بر همه امور تسلط داشتند و هیچ فشاری بر آنها وجود نداشت.
یهودیها در دوران پهلوی همه مراکز مهم را تحت کنترل خود داشتند از جمله تشکیلات اطلاعاتی و اقتصادی کشور تحت سیطره آنها بود در عین حال عملیات نفوذ را هم دنبال میکردند این که ادعا میشود یهودیها به دلیل تحت فشار بودن خط نفوذ را دنبال کردند امری واهی و غیر قابل پذیرش است.خاطراتی که سفیر اسرائیل در ایران در دوران پهلوی بیان کرده است گفته بود که ما افرادی را در جامعه دینی ایران نفوذ دادیم که این افراد حتی توانستند به عنوان نماینده مردم ایران به قسمتهای مختلفی راه پیدا کنند، بر اساس چنین اعترافاتی ما میتوانیم به مجامع بین المللی شکایت کنیم این نوع از نفوذ جعل کردن برای فریب یک ملت است و قطعا مقولهای نیست که بشود به آسانی از کنار آن گذشت.نتیجهای که از این مباحث میتوان گرفت این است که نفوذ در شرایط حضور بیش از هر زمانی ممکن است به این معنا که اگر عوامل بیگانه در جامعه ما حضور نداشته باشند مقوله نفوذ نمیتواند به صورت موثر و پایداری صورت بگیرد به این دلیل است که امروز رهبری نگرانی از نفوذ را مطرح میکنند.
دشمن در دوران پهلوی توانسته بود در همه زمینهها در جامعه ما نفوذ حداکثری پیدا کند،البته بعضی از مهره های نفوذی پهلوی بعد از انقلاب وارد فضاهای پژوهشی و فکری شدند ؛ به عنوان نمونه میتوانیم به آقای احسان نراقی اشاره کنیم، آقای احسان نراقی تئوروسینی بود که غربیها به شدت او را قبول داشتند و استبداد بهرههای زیادی از او گرفت متاسفانه این فرد بعد از انقلاب در جامعه فعال شد و توانست خیلی از بیوت را با خود همراه کند فردی بود که حتی بعد از انقلاب در خیلی از کودتاها نقش داشت با آقای بنیصدر ارتباط داشت سابقه قبل از انقلاب او کاملا روشن بود کسی بود که قبل از انقلاب با تمام توان در حفظ نظام شاهنشاهی کوشیده بود اما بعد از انقلاب توانسته بود به عنوان یک عنصر نفوذی در بیوت موثر نفوذ کند و شاخصهای ذهنی و حساسیتهای آنها را دگرگون کند این که احسان نراقی توانست وارد چه بیوتی شود و کدام بیوت را با خود همراه کند و این که چه دستاوردهایی را در این زمینه کسب کرد، بحث مفصلی است.نفوذیهای شاخصی مانند احسان نراقی در تاریخ بعد از انقلاب فراوان مشاهده میشوند، چگونه این افراد نفوذی توانستند کسانی مانند وزیر ارشاد دوران اصلاحات را با خود همراه کنند چگونه برخی از عناصر نفوذی توانستند بعضی از شخصیتهای موثر جامعه که در خدمت انقلاب بودند را به انحراف بکشانند در این قضیه مصادیق فراوان است.
مقابله با نفوذ بعد از طلوع انقلاب
اگر درایت امام و رهبر معظم انقلاب نبود آن میزان نفوذی که دشمن در دوران پهلوی پیدا کرده بود میتوانست تبدیل به یک عامل موثر برای خنثی کردن مطالبات مردم در عرصه استقلال شود تنها عاملی که این جریان را متوقف کرد حساسیت به جای امام و رهبری بود که اجازه ندادند بعد از انقلاب ابزارهای موثر در امر نفوذ خود را تقویت کنند آمریکاییها ارتباط را قطع کردند، امام این قطع رابطه را به فال نیک گرفتند و گفتند اگر آمریکاییها یک کار درستی کرده باشند همین قطع رابطه است. امام از این قطع رابطه استقبال کردند زیرا اگر آمریکاییها در ایران وجود نداشته و سفارت فعالی نداشته باشند نمیتوانند مرتبا نفوذ خود را در ایران تقویت کنند همان طور که اشاره کردم نفوذ در صورت حضور ممکن است در شرایطی غیر از حضور نفوذ بسیار مشکل است نه این که ممکن نباشد اما هزینه و مشکلات فراوانی دارد. در آن شرایط احتمال آزمون و خطا بسیار زیاد است، لذا امام این راه را بستند بعد از ایشان هم رهبری ادامه دادند گاهی هم به اقتضای شرایط و ارزیابی دقیق امکانات سطح تماسهای محدودی با نظر رهبری صورت گرفته است اگر ما گارد خود را در برابر دشمن باز کنیم دشمن به سرعت شبکه نفوذ خود را گسترده خواهد کرد و ضربات بسیار جدی به استقلال جامعه وارد خواهد کرد.
چرا رهبری از نفوذ نگران هستند؟
یکی از مواردی که انقلاب در زمینه نفوذ احساس خطر کرده است احتمال توطئه نفوذ پس از برجام است زیرا ما به حسب ضرورت یک سطحی از تماس را با غرب پذیرفتیم ، رهبری نظام سطح تماس محدودی با آمریکاییها را مصلحت جامعه دانستند اما با توجه به سابقه تاریخی به شدت نگران هستند و این نگرانی بسیار درست است، این سطح تماس محدود را نباید به همه امور تعمیم داد، تا دشمن اجازه پیدا کند در همه ابعاد جامعه تماس خود را گسترش دهد.
رهبر معظم انقلاب بر اساس آن شاخصهایی که در مورد نفوذ مطرح کردند، تذکر دادند که بعد از رسیدن به توافق هستهای بحث نفوذ به اشکال مختلف در جامعه را جدی بگیرید و مراقب نفوذ دشمن باشید، بعضی این مطالب را هوشمندانه درک کرده و از برجام عبور کردند تا بتوانند با تعمیم این سطح تماس در مقولات دیگر مقابله کنند.
عدهای بر این باورند حال که ما در مسئله هستهای مجوز
نظام را کسب کردیم و توانستیم به توافقی با نقاط قوت و ضعف مشخص دست پیدا
کنیم و این توافق هم در مجموع مورد پذیرش نظام قرار گرفت نتیجه میگیریم که
سایر مقولات هم با همین شیوه قابل حل و فصل است.
دغدغه های طرح بحث نفوذ:
1. رهبر معظم انقلاب با ارزیابی نیروی انسانی، توانمندیها و عوامل مختلف به این جمعبندی رسیده اند که ما آمادگی لازم از همه جهات برای برقراری تماس محدود در زمینه دیگری را نداریم لذا وقتی ایشان در مسئله نفوذ احساس نگرانی میکنند به این معناست که ما آمادگی لازم برای ارتباط بیشتر را نداریم.
2. نظام در یک سطح محدودی اجازه تماس با دشمن اصلی را داده است که قبلا هم سابقه داشته ما در عراق یک تماس محدودی داشتیم توفیقاتی را هم کسب کردیم امتیازاتی هم برای نهضت اسلامی به دست آوردیم اما این به این معنا نیست که ما بتوانیم در همه زمینهها ارتباط برقرار کنیم و نتیجه به نفع جامعه ما پایان پذیرد.
3. کسانی که میخواهند سطح تماس را به صورت گسترده در همه مقولات تعمیم دهند از سیاست نظام فراتر رفته و تخطی کرده اند، قطعا این تخطی به نفع جامعه نخواهد بود.
4. اما کسانی که میخواهند در مقوله برجام توقف کنند کسانی که با نگرانی از نفوذ خود برجام را تخطئه میکنند آیا اینها خط درستی را دنبال میکنند کسانی که حتی این سطح تماس محدود با مجوز رهبری را هم زیر سوال میبرند و برجام را هم نوعی نفوذ اعلام میکنند قطعا مسیر را اشتباه رفته اند.
5.رهبری چهار سال قبل تشخیص میدهند که جامعه ما این توانمندی را کسب کرده که به صورت محدود در زمینه هستهای وارد گفتگو شود ما امروز نباید این مطلب را به عنوان یکی از شاخصهای نفوذ مطرح کنیم و سعی کنیم این مسئله را کاملا زیر سوال ببریم.
6.کسانی که امروز مبتنی بر دغدغه نفوذ کل این حرکت را زیر سوال میبرند قطعا به خطا رفته اند و امری که مدیریت شده نظام است را نوعی نفوذ قلمداد میکنند این خطای بزرگی است و در واقع مدیریت در مدیریت تلقی میشود.
7.مسئلهای که ما باید نسبت به آن حساسیت داشته باشیم این است که این سطح تماس محدود زمینهای برای ولنگاری در امور سیاسی قلمداد نشود یعنی این که بگوییم حالا که ما توانستیم در یک امر محدود دستاوردی داشته باشیم پس همه مرزبندیها را کنار بگذاریم مرز بین خودی و دشمن را کاملا پاک کنیم و نادیده بگیریم این بحث نگران کننده است.
8. چیزی که رهبری را نگران کرده این نگرش است که مرزبندیهایمان را با دشمن برداریم و فکر کنیم که مشکلات خودمان را از طریق گفتگو با دشمن حل و فصل کنیم؛ این نگاه عدول از تدبیر رهبری است و در واقع ناشی از یک شتابزدگی است، جامعه ما در گذشته تحت نفوذ دشمن قرار گرفته و اگر خدای ناکرده ما نسبت به قابلیتها و توانمندیهای دشمن بیتوجه باشیم باز هم تحت نفوذ دشمن قرار خواهیم گرفت.
9.متاسفانه بعضی از افراد به بهانه نفوذ دشمن دعوا را در سطح نیروهای خودی ایجاد میکنند در حقیقت منازعه را از عرصه مقابله با دشمن به عرصه نیروهای خودی و معتقد داخلی انتقال میدهند و تمامی توجهات را از حرکات دشمن غافل و به خود مشغول میسازند نتیجه این گونه عملکردها هرگز مقابله با نفوذ دشمن نیست. وقتی رهبری میفرمایند از این مسئله عبور کنید و حساسیت خود را به بعد از برجام متمرکز کنید به این معناست که اجازه ندهید این مسئله شما را با هم درگیر و از دشمن غافل کند اما متاسفانه برخی غافلانه به این روند دامن میزنند قطعا این افراد نسبت به این مسئله غافل هستند برجام دستاوردهایی برای ما داشته است و قطعا اشتباهاتی هم به دلیل عدم توانمندی تیم مذاکره کننده در آن صورت گرفته است اما تکلیف امروز ما این است که باید از برجام عبور کنیم زیرا این مسئله انتخاب نظام بوده است قطعا نظام هوشمندانه وارد این مسئله شده است.
10.کسانی که مسئله نفوذ را به بحث هستهای تعمیم میدهند نه تنها کمکی به بحث نفوذ نمیکنند بلکه به واسطه دعواهایی که ایجاد میکنند تمامی توجهات را از دشمن به جبهه خودی معطوف میکنند منازعه را به جبهه خودی میکشانند وقتی منازعه به جبهه خودی کشیده شود شرایط غفلت از دشمن فراهم میشود.
11.نفوذ زمانی رخ میدهد که افراد غافل باشند در نفوذ غفلت حرف اول را میزند، دشمن تمام تلاش خود را برای نفوذ و رخنه انجام میدهد برای مثال هدیهای که وزیر انرژی آمریکا به آقای صالحی به مناسبت تولد نوهاش میدهد میتواند نمونهای از تلاش دشمن برای نفوذ در قلوب افراد باشد این هدیه دادن میتواند مقدمهای برای نفوذ باشد.
12.یکی از خطوط اصلی دشمن ایجاد درگیری داخلی است اگر درگیری داخلی محقق شود دشمن به راحتی میتواند سیاست نفوذ را دنبال کند لذا ما باید دقت کنیم با شعارهای انقلابی به دشمن کمک نکنیم.
طبیعی است که دشمن سعی میکند به اشکال مختلف راه نفوذی برای خود باز کند اما نفوذ اصلی و خانمان براندازی که مد نظر است ناشی از غفلت است اگر تحرکات دشمن مورد غفلت قرار بگیرد و توجهی به فعالیتهای دشمن در عرصههای مختلف نباشد زمینه نفوذ فراهم میشود در واقع این مسئله عامل نگرانی رهبری است.
با توجه
به اشراف تاریخی که رهبر معظم انقلاب دارند از این که دشمن از غفلت ما سوء
استفاده کند و شبکه گسترده خود را که مدتها در انزوا قرار داشت مجددا فعال
کند وقتی که تاریخ را مطالعه میکنیم درمییابیم که غرب نسبت به شبکه خود
در ایران به شدت حساس است که مبادا شناخته شود خاطرات با دقت نوشته میشود
تا شبکه مرتبط با آنها شناخته نشود حتی اسنادی که منتشر میکنند به گونهای
منتشر میکنند که به شبکه داخلی غرب خللی وارد نکند.
با تمام این
اوصاف به دلیل تمهیدات هوشمندانه امام و رهبری این شبکه سالهای متمادی
تضعیف شده است علت اصلی تضعیف این شبکه هم غیبت آمریکاییها در ایران بوده
سفارت آمریکا به عنوان پایگاه مدیریت کنند نفوذ تعطیل شده است. اگر به
اسناد لانه جاسوسی مراجعه کنید مشاهده میکنید که سفارت مرتبا با جریانات
مختلف در تماس بودند؛ با جریان نهضت آزادی، جبهه ملی و دیگر جریانات ضد
انقلاب تماس داشتند عناصر ضعیف النفس را پیدا میکردند و به خدمت
میگرفتند.
اما زمانی که سفارت وجود ندارد قلب فعالیتهای دشمن از کار
میفتد ارتباطات در سالهای پس از انقلاب به طور کلی قطع شده است طبیعی است
که وقتی بحث مذاکره مطرح میشود عدهای میگویند حال که در زمینه هستهای
توانستیم با مذاکره به نتایجی دست پیدا کنیم چرا مذاکرات را به زمینههای
دیگر تعمیم ندهیم این نوع سخنها در فرمایشات رئیس جمهور و خیلی از مقامات
دیگر شنیده میشود درست است که این مسئله تماس با آمریکا در سایر مقولات بی
اذن رهبری محقق نخواهد شد اما در عین حال این نوع سهلگیری در بحث روابط
با آمریکا را میشود در خیلی از افراد رصد کرد این احساس دربرخی به وجود
آمده که دیگر خیلی لازم نیست سخت بگیریم و نباید احساس کنیم که هر تماسی با
آمریکاییها میتواند به زیان جامعه ما تمام شود.
در این گونه سلائق
ما باید احساس نگرانی جدی داشته باشیم اما فقط این سلائق نیست که به نظام
ضربه میزند افرادی که در مسائل سیاسی سهل اندیش هستند و دقتهای لازم را
اعمال نمیکنند نیز موجب نگرانی هستند اما نسبت به کسانی که مجموعه فعل و
انفعالات سیاسی آنها موجب غفلت ما از دشمن میشود نیز قطعا باید نگرانی
داشت، زمانی میشود دشمن را در زمینه نفوذ محدود کرد که همه توجهات به
تحرکات دشمن معطوف شود.
امروز ما با شرایط دشواری مواجه هستیم به لحاظ درک تحلیلی بسیار دشوار است درک این مطلب که چرا ما باید نسبت به آمریکا حساس باشیم تنها به وسیله مطالعات تاریخی در زمینه عملکرد گذشته آمریکا و انگلیس در ایران حاصل میشود خیلی از افرادی که امروز در مسند سیاسی قرار دارند اشراف تاریخی در مسائل مختلف ندارند اطلاعات تاریخی جدی ندارند به همین جهت مسائل را سهل میگیرند دشمن را خیلی کوچک میشمارند من نمیگویم ما خودمان را کوچک بشماریم اما دشمن را هم نباید کوچک شمارد اگر ما دشمن را کوچک بشماریم طبیعتا به دست خودمان زمینه غلبه دشمن را فراهم میکنیم. باید نسبت به دشمن و فعالیتهایش کاملا جدی،دقیق، حساس و هوشیار بود و لازمه این حساسیت این است که درگیری داخلی ایجاد نکنیم حتی اگر میخواهیم نسبت به برخی غفلتها تذکر دهیم یا بعضی از خطاها را اصلاح کنیم نباید به گونهای خطاب کنیم که جای دشمنیها عوض شود مثلا در غالب این که فردی کمتر متوجه میشود و دشمن را خیلی جدی نمیگیرد او را دشمن تلقی کنیم بعضی صحنه دشمنی را تغییر میدهند قطعا حاصل چنین رفتارهایی به نفع دشمن خواهد بود.
* عباس سلیمی نمین، مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران
منبع: بصیرت